در دنیای کسب و کار امروزی هویت (به طور عام) که به عنوان ابزاری استراتژیک به کار برده می شود، به معنای دست یابی به فواید رقابتی است. فقدان تعریفی واضح و روشن از مقوله هویت، موجب گردیده که تحقیق پیرامون مدیریتِ هویت سازمانی، به کاری دشوار بدل گردد. این موضوع زمانی بیشتر خود نمایی می کند که مشاهده می گردد بسیاری از مدیران درک عمیقی در رابطه با چگونگی مدیریت، کنترل و حتی تعریف روشنی از مفهوم هویت سازمان خود، ندارند.
با مروری بر ادبیات برندسازی طی 20 سال گذشته مشخص می گردد که هم پژوهشگران حوزه برندسازی و هم مجریان این حوزه اهمیت فزایندهای را برای مقوله هویت سازمانی قرار داده اند و در این خصوص تعاریف گوناگونی را ارائه داشته اند.
لازم به ذکر است که می بایست میان هویت برند و هویت سازمانی تمیز قایل شد و تاکید می گردد که در ادبیات پیش رو هویت سازمانی به منزله پنجره ای است که هویت برند را به معرض دید مخاطبین می گذارد و هویت برند را به صورت المان هایی قابل درک و فهم در ذهن مخاطب ترجمه می سازد.
از دیدگاه کلان، هویت سازمانی میتواند به عنوان ظهوری استراتژیک از ماموریت و دیدگاه کلان سازمانی تفسیر شود، که توسط استراتژیهایی که یک سازمان در ارائه خدمات و محصولاتش بکار میگیرد پیریزی گردد. استراتژی که با تمرکز بر ارزش های فرهنگی و اخلاقی، همچنین تاریخچه و فلسفه برند طراحی شده و در قالب خدمت و یا کالا به مشتریان منتقل گشته و موجب بوجود آمدن تصویری از برند در نزد مخاطبان و ذینفعان می گردد.
به منظور ارائه تعریفی دقیق تر از هویت سازمانی می بایست موارد زیر را در نظر داشت:
- نخست اینکه هویت سازمانی حوزه ای چند شاخهای است، یعنی تنها به یک موضوع و یا یک دپارتمان متصل و وابسته نمی گردد. بعبارتی دیگر هویت سازمانی، تنها در حوزه بصری و مختص دپارتمان طراحی و تبلیغات نمی باشد.
- دوم اینکه هویت سازمانی برند، اصطلاحی رایج برای شناخت چیستی ماهیت برند سازمان و نیز بسیاری از ویژگیهای آن همانند تاریخ، فلسفه، فرهنگ، ارتباطات و صنعتی که سازمان در آن مشغول به فعالیت است می باشد و تمامی المان های مرتبط با برند را با یکدیگر ترکیب می کند.
- سوم ، شخصیت سازمانی برند، یک سازماندهی تفکیک ناپذیر است. بدین معنا که کلیه المان ها و فاکتورهای آن در هم تنیده و به هم وابسته می باشند.
- چهارم، ترکیبی ویژه و ثابت در خصوص هویت سازمانی وجود ندارد. یعنی نمی توان آیتم هایی را بطور واضح و مشخص تعیین کرد و یقین داشت که همواره هویت سازمانی تنها بر اساس این آیتم ها مشخص می گردند. بلکه برای مشخص سازی المان های هویت سازمانی، در هر برند می بایست مطالعاتی چند رشته ای در خصوص آن برند داشت و برند را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد.
حال با این مقدمه شاید بتوان گفت که هویت سازمانی برند ترکیب پیچیده ای از موارد زیر خواهد بود:
- ارتباطات درون/ برون سازمانی برند
- ساختار و معماری برند
- فرهنگ شهروندی برند
- خصوصیات اخلاقی و رفتار برند
- گویش و گفتمان برند
- المان های بصری برند
ارتباطات درون/ برون سازمانی برند اصطلاحی است که تمام راه های ارتباطی که برند با ذینفعان مختلف برقرار میکند ( کارکنان، سهامداران و سرمایه گذاران و مشتریان) را دربر میگیرد. بنابراین تمام پیامهای منتشر شده از یک برند، تمام محصولات آن و کلیه فعالیتهایی که درگیر آن است؛ در شکلدهی مفهوم و درک مخاطب از برند نقشی تاثیر گذار خواهد داشت.
ارتباطات درون/ برون سازمانی برند، به طور طبیعی میتواند ارتباطاتی کنترل شده و یا کنترل نشده باشد. ارتباطات عمدی برانگیخته شده توسط مدیران با هدف افزایش ارتباط با مخاطبین، در دستهی ارتباطات سازمانی کنترل شده قرار میگیرد، برخلاف آن؛ ارتباطات کنترل نشده زمانی رخ میدهد که سازمانها تحت نفوذ مفاهیم مخاطبین غیر عمدی قرار گیرند و دسته ای از افراد که سازمان در دسته بندی مشتریان مطلوب خود قرار نداده است، به سوی برند متمایل گردند. بعبارتی دیگر برند از خارج از سازمان توسط عموم جامعه دیده می شود، نه تنها مشتریان هدف خود و اغلب سازمان ها برای این گروه از افراد هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای ندارند.
ارتباطات درون/ برون سازمانی کنترل شده برند، میان سهگونهی اصلی از ارتباطات سازمانی یعنی ارتباطات در سطح مدیریت، خرید و فروش و روابط عمومی (ارتباطات) میتواند ایجاد شود. در این صورت ترکیب منحصر به فردی از این زیر بخشها در مفهوم ارتباطات درون/ برون سازمانی برند جمع خواهد شد.
ارتباطات مدیریتی شامل تلاشهایی میشود که ظاهر و باطن یک برند را به منظور ایجاد تصویری مطلوب و نهایتاً اعتباری خوب و قابل قبول در میان ذینفعان داخلی و خارجی، بههم مرتبط می سازد.
ارتباطات برند در سطح خرید و فروش در حالت کلی با 4ps (محصول، قیمت، مکان و ابزارهای ترویج) مرتبط میشود و هدف آن حمایت از فروش محصولات و یا خدمات سازمان میباشد؛که شامل تبلیغات، فعالیتهای ارتباط جمعی و بازاریابی مستقیم میشود.
ارتباطات در سطح روابط عمومی نیز می تواند در قالب مفاهیمی که بواسطه آن پیام ( تصویر برند و هویت سازمان) بصورت غیر ملموس و غیر مستقیم به مخاطب منتقل می گردد تعریف گردد.
همانگونه که در بالا عنوان گردید هویت سازمانی جزء لاینفک پروسه برندسازی به شمار می رود و اولین وادی که در آن برندها خود را به عرضه نمایش و ظهور در میان دیدگان و ذهن مخاطب می گذارند، هویت سازمانی است. در مطالب عنوان شده سعی گردید زیر بخش ارتباطات درون/ برون سازمانی برند که قسمتی از هویت سازمانی را تشکیل می دهد مورد بررسی قرار گیرد. در ادامه مطلب که در آینده منتشر خواهد گردید، به بررسی سایر عوامل مرتبط با هویت سازمانی پرداخته خواهد شد.
پاسخها